@article { author = {Emami, A and Goli, SAH and Nasirpour, A}, title = {Production of barberry juice-milk drink and evaluation of its properties during storage}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {1-13}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تولید نوشیدنی پایدار شیر-‌آب‌زرشک و بررسی ویژگی‌های آن در طی انبارداری}, abstract_fa = {یکی از مشکلات عمده در تولید نوشیدنی شیر-­آب­میوه­ی اسیدی، دو­فاز شدن آن طی تولید و نگهداری است که به­دلیل رسوب کازئین شیر در pH پایین (کمتر از6/4)  صورت می گیرد. معمولاً جهت جلوگیری یا کاهش تجمع پروتئین در شیرهای اسیدی شده از انواع هیدروکلوئید استفاده می­شود. نوشیدنی شیر-­آب­زرشک می­تواند یکی از محصولات فراسودمند و با ارزش تغذیه­ای بالا به شمار آید که البته به دلیل pH پایین آب­زرشک مشکل دو­فاز شدن این محصول وجود دارد. در این تحقیق از صمغ­های پکتین، کربوکسی­متیل­سلولز و مخلوط آن­ها (به نسبت 50:50) در غلظت های 2/0، 4/0 و 6/0% جهت پایدار کردن نوشیدنی شیر-­آب­زرشک استفاده شد. پایداری شیر-آب­زرشک بعد از 2 هفته انبارداری و با اندازه گیری درصد دو­فاز شدن و درصد رسوب تعیین شد. براساس یافته­های این تحقیق تیمارهای حاوی پکتین 2/0% و4/0% بالاترین پایداری را در محصول ایجاد کردند. در میان انواع هیدروکلوئید، پکتین، مخلوط پکتین/کربوکسی­متیل­سلولز و کربوکسی­متیل­سلولز به ترتیب بیشترین پایداری را در محصول نشان دادند.  پس از آن، فرمولاسیون بهینهنوشیدنی شیر-­آب­زرشک تهیه و به مدت چهل و دو روز در دمای یخچال انبارداری و ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی آن بررسی شد. نتایج بدست آمده نشان داد که تأثیر میزان آب­زرشک، شیر و پکتین روی مقادیر رسوب و دو­فازی نوشیدنی معنی­دار بوده است. در طی انبارداری محصول، میزان آنتوسیانین­ها از 73/69 به 93/70 میلی­گرم سیانیدین­3-گلوکوزید و ترکیبات فنولیک از 85/1847 به 35/2512 میلی­گرم گالیک­اسید در هر لیتر نوشیدنی در نمونه حاوی پکتین 2/0% افزایش یافت. یافته­ها نشان می­دهد که تولید نوشیدنی شیر-­آب­زرشک با کمترین میزان رسوب و دو­فاز شدن با استفاده از پایدار کننده پکتین امکان­پذیر می­باشد.}, keywords_fa = {آب‌زرشک,پایداری,پکتین,شیر پس‌چرخ}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7162.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7162_ca3b50919bdb81df6aafd7aa617af694.pdf} } @article { author = {Karimi, M and Habibi, M and Sadeghi, R}, title = {Possibility of using endo-inulinase with high thermal stability to produce high fructose syrup from inulin}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {15-25}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {امکان استفاده از اندواینولیناز با پایداری حرارتی بالا جهت تولید شربت پرفروکتوز از اینولین}, abstract_fa = { هدف این پژوهش بررسی ویژگی‌های ساختاری و عملکردی اندواینولیناز پس ازاصلاح با PLP برای آبکافت اینولین است. برای تعیین پایداری حرارتی، فعالیت باقیمانده هر دو آنزیم (اصلاح شده و شاهد) پس از 130 دقیقه انکوباسیون در دماهای مختلف در محدوده °C25-65 اندازه‌گیری و برای تعیین پایداری زمانی، فعالیت هر دو آنزیم تا 6 روز بطور روزانه سنجیده شدند. جهت بررسی تغییرات ساختاری و نیز ارزیابی تغییرات ساختار دوم و سوم آنزیم اندواینولیناز، پس از اصلاح با PLP ، از روش‌های طیف‌سنجی دورنگ‌نمایی دورانی، جذب‌سنجی در طول موج nm 280، فلوئورسانس برون‌زاد و درون‌زاد استفاده شد. کروماتوگرام محصولات حاصل از آبکافت اینولین توسط اندواینولیناز اصلاح شده با PLP یا اندواینولیناز دست‌نخورده با استفاده از HPLC بدست آمده و سپس پارامترهای کاتالیتیکی هر دو آنزیم محاسبه شدند. محتوای ساختار مارپیچ آلفا پس از اصلاح با PLP افزایش یافت، همچنین نتایج بررسی ساختار سوم شامل مطالعات طیف سنجی UV و نشر فلورسان، افزایش پایداری حرارتی اندواینولیناز بعد از اصلاح با PLP را تایید نمودند. نتایج آزمون‌های پایداری زمانی، حاکی از آن بود که افت فعالیت مشاهده شده در آنزیم اصلاح شده با PLP کمتر از آنزیم شاهد است. بهبود کارایی آنزیم اندواینولیناز جهت آبکافت اینولین پس از اصلاح با PLP توسط HPLC ثابت شد. پس از اصلاح آنزیم Vmax افزایش و Km کاهش یافت که نشانگر بهبود عملکرد آنزیم پس ازاصلاح با PLP است.  }, keywords_fa = {اینولین,اندواینولیناز,فروکتوز,اصلاح شیمیایی با PLP}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7163.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7163_78de9a8190213a0e82ebd679ac435601.pdf} } @article { author = {Salehi, F and Kashaninezhad, M}, title = {Effect of mushroom powder on viscoelastic properties of sponge cake using stress relaxation test}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {27-40}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی اثر پودر قارچ دکمه‌ای بر ویژگی‌های ویسکوالاستیک کیک اسفنجی با استفاده از آزمون رهایش تنش}, abstract_fa = {به منظور بررسی اثر جایگزینی قارچ دکمه‌ای خشک شده بر خواص ویسکوالاستیک کیک اسفنجی، آزمون رهایی تنش انجام گرفت. قارچ‌ها در شرایط بهینه خشک شدند و سپس پودر قارچ جهت غنی‌سازی کیک اسفنجی در چهار سطح 0، 5، 10 و 15 درصد به ‌عنوان جایگزین آرد گندم در فرمولاسیون استفاده شد. پس از آماده‌سازی نمونه‌ها، آزمایش رهایی تنش با استفاده از دستگاه بافت سنجدر طی دوره نگهداری انجام و ضرایب مدل پلگ-نورمند و ماکسول تعمیم‌یافته محاسبه شدند. نتایج نشان‌داد با افزایش درصد جایگزینی پودر قارچ، مقادیر نیروی اولیه و نیروی تعادلی کاهش می‌یابند. در طی زمان نگهداری کیک، مقادیر نیروی اولیه و نیروی تعادلی افزایش یافتند. پارامترهای مدل پلگ-نورمند شاملk1 و k2با گذشت زمان کاهش یافت که بیانگر کاهش الاستیسیته کیک با گذشت زمان است. کیک‌ها رفتار جامد ویسکوالاستیک از خود نشان‌داده و با افزایش درصد جایگزینی، مجموع نیروهای کاهشی (F1+F2 +F3) مدل ماکسول تعمیم‌یافته کاهش یافت که نشان‌دهنده افزایش الاستیسیته است. نتایج مدل‌سازی داده‌های آزمایشگاهی رهایی تنش با مدل‌های پلگ نورمند و ماکسول تعمیم‌یافته نشان‌داد که مدل ماکسول کارایی بیشتری جهت بررسی خصوصیات ویسکوالاستیک کیک اسفنجی غنی‌شده با پودر قارچ دارد.}, keywords_fa = {بافت,رهایی تنش,پلگ- نورمند,ماکسول,قارچ دکمه‌ای}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7165.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7165_d47923f0fd885a39f4e450f1efcf5c95.pdf} } @article { author = {Hejazi, M}, title = {Determination of nitrite residues in meat products marketed in Tabriz by spectrophotometric method}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {41-48}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اندازه گیری باقیمانده نیتریت در انواع فراورده‌های گوشتی عرضه شده در تبریز به روش اسپکتروفتومتریک}, abstract_fa = {نمک‌های نیتریت و نیترات از افزودنی‌های مورد استفاده در فرآورده‌های گوشتی می‌باشند که به عنوان نگهدارنده جهت جلوگیری از رشد باکتری‌های خطرناکی مانند کلستریدیوم بوتولینوم و ایجاد رنگ مطلوب در گوشت کاربرد دارند. استفاده از این نمک‌ها باعث تولید ترکیب نیتروز آمین و افزایش خطر سرطان‌زایی می شود. از این رو میزان مصرف آنها باید در حد استاندارد های مصوب (حداکثر  ppm120 برپایه نیتریت) باشد. این مطالعه توصیفی- تحلیلی به منظور اندازه گیری نیتریت فراورده‌های گوشتی عرضه شده در شهر تبریز در سال 94 طراحی شد. 90 نمونه از سوسیس و کالباس برندهای مختلف عرضه شده در شهر تبریز، شامل 60 نمونه از فرآورده‌های تولید شده در استان آذربایجان شرقی (6 کارخانه) و30 نمونه فرآورده‌های وارد شده از سایر استان‌ها، براساس استاندارد ملی شماره690 در مورد نمونه برداری از فرآورده‌های گوشتی جمع‌آوری شدند. اندازه گیری تا روز چهارم پس از تولید در محصولات تولیدی استان و حداکثر 30 روز پس از تولید در محصولات ورودی به استان بر روی فراورده‌های50-40 درصد، 60-41 و 90-61 درصد گوشت انجام شد. میزان باقیمانده نیتریت فرآورده‌ها به روش اسپکتروفتومتری مطابق با استاندارد ملی ایران شماره 923 انجام شد. نتایج نشان دادند میزان باقیمانده نیتریت درفراورده‌های سوسیس و کالباس در محدودهppm 3.3-94.9 و کمتر از حد اکثر مقادیر مجاز استانداردهای مصوب ملی بود. آزمون آنالیز واریانس یک طرفه اختلاف معناداری میان میزان نیتریت فرآورده و درصدهای مختلف گوشت فراورده را نشان نداد. مطالعه نشان داد که میزان نیتریت فراورده برحسب طول مدت نگهداری کاهش معنی­داری پیدا کرده است (0001/0>P).}, keywords_fa = {فرآورده‌های گوشتی,نیتریت,اسپکتروفتومتری,تبریز}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7166.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7166_bee4b795439119b0ca5dd0ff4b8eed7b.pdf} } @article { author = {Bakhshi, N and Soleimanianzad, S and Sheikh, M}, title = {Investigation on the possibility of using rice and wheat wastes for biosurfactant production by Lactobacillus plantarum}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {49-58}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی امکان استفاده از ضایعات برنج و گندم برای تولید بیوسورفکتانت توسط لاکتوباسیلوس پلانتاروم}, abstract_fa = {بیوسورفکتانت­ها ترکیباتی آمفی­فیلیک هستند که توسط انواع میکروارگانیسم­ها تولید می­شوند. به نظر می­رسد اصلی­ترین دلیل کاربرد محدود بیوسورفکتانت­ها در حوزه غذا، اطلاعات اندک در مورد سمیت آن­ها و هزینه بالای تولید است. در این تحقیق از گونه لاکتوباسیلوس پلانتاروم زیرگونه پلانتاروم  PTCC 1896(پروبیوتیک) برای تولید بیوسورفکتانت متصل به دیواره سلولی در محیط کشت سنتزی MRS استفاده شد. همچنین به منظور مقرون به صرفه کردن تولید، چهار سوبسترای لیگنوسلولزی ضایعاتی، ارزان قیمت و فراوان ایران از جمله ساقه و سبوس برنج و گندم برای تولید بررسی شدند. بیوسورفکتانت تولیدی روی عصاره حاصل از هیدرولیز سبوس برنج در مقایسه با سایر بیوسورفکتانت­های تولیدی در محیط کشت­های ضایعاتی، کمترین کشش سطحی (74/23 میلی نیوتن بر متر) را نشان داد و برای بررسی بیشتر انتخاب گردید. بیوسورفکتانت­های تولیدی در محیط کشتMRS  و عصاره هیدرولیزشده سبوس برنج، استخراج، خالص­سازی و شناسایی شدند. آزمایش­های بیوشیمیایی و طیف سنج تبدیل فوریه مادون قرمز نشان داد که بیوسورفکتانت­های تولیدی ترکیبی از پلی­ساکارید و پروتئین با ساختار مختلف هستند. این مطالعه اطلاعات اولیه­ای برای تولید صنعتی بیوسورفکتانت مقرون به صرفه و ایمن فراهم می­کند که به نظر می­رسد می­تواند در مصارف غذایی و دارویی مورد استفاده قرار گیرد.}, keywords_fa = {بیوسورفکتانت,لاکتوباسیلوس پلانتاروم,ضایعات کشاورزی,عصاره هیدرولیزی سبوس برنج,کشش سطحی}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7177.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7177_d92487d37c2c3187751abb8d123ebf68.pdf} } @article { author = {Azimi, Y and Esmaili, M and Khosrowshahi Asl, A}, title = {Investigation of physical, chemical, microbiological and sensory properties of Kashk dried by sun and hot air}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {59-72}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی، میکروبی و حسی کشک خشک شده با روش آفتابی و هوای داغ}, abstract_fa = {در تولید کشک که از محصولات لبنی سنتی ایران می­باشد به­دلیل شرایط بهداشتی نامناسب و زمان طولانی خشک شدن،محدودیت هایی وجود دارد . لذا با  تغییر تولید از حالت سنتی به صنعتی می­توان محصول استاندارد و ایمن تولید کرد. در این تحقیق، نمونه‌های کشک با دو روش آفتابی و هوای داغ در دماهای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ درجه سانتیگراد خشک شدند. بعد از خشک­کردن، میزان ماده خشک، درصد پروتئین، چربی، خاکستر، نمک، مقدار اسیدیته، pH، aw، جذب آب نمونه‌ها، شمارش کل میکروبی، کلی‌فرم و کپک و مخمر، پارامترهای رنگ‌سنجی L*، a*، b*، H، C، ΔEو سفتی نمونه‌ها اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که بین مقادیر پروتئین، چربی، خاکستر و نمک کشک‌ها اختلاف معنادار وجود ندارد (05/0P). همچنین بیشترین میزان pH و شاخص *a رنگ مربوط به T4 و کمترین مقادیر مربوط به نمونه شاهد بود. در آزمایشات میکروبی، شمارش باکتریایی کلی تمامی نمونه­ها کمتر از log cfu/g 6/3 بوده و تفاوت معنی­داری بین نمونه شاهد با تیمارها مشاهده نشد. همچنین باکتری کلستریدیوم پرفرینجنس در هیچ یک از تیمارها جداسازی نگردید و شمارش کلیفرم در تمامی تیمارها (به غیر از شاهد) صفر بود. کپک و مخمر نیز صرفاً در روزهای 28 و 35 نگهداری در نمونه­های شاهد، T1 و T2 شمارش گردید. نتایج ارزیابی حسی عمدتاً حاکی از تفاوت غیر معنی­دار تیمارها با یکدیگر و با نمونه شاهد بود (01/0P). همچنین شاخص اسید تیوباربیتوریک و شمارش کلی باکتری­های هوازی در نمونه­های حاوی 1000 و 1500 میلی گرم عصاره بر کیلوگرم گوشت، در مقایسه با کنترل منفی به­صورت معنی‌داری کاهش یافت. نتایج ارزیابی حسی نیز نشان داد که عصاره پوست انار هیچ اثر معنی‌داری بر پذیرش کلی نمونه­ها نداشت. نتایج حاضر نشان داد که می­توان از عصاره پوست انار به عنوان ماده ضد اکسایش و ضد میکروب طبیعی در تولید همبرگر استفاده نمود.}, keywords_fa = {عصاره پوست انار,همبرگر,ضد اکسایش,ضد میکروب}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7194.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7194_a78467078bdcd75abf5461e099f6f8e2.pdf} } @article { author = {Irajifar, M and Varidi, MJ and Varidi, M and Zahedi, Y}, title = {Effects of sodium chloride / acetic acid marinade on some quality properties of Iranian one-humped camel meat}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {145-160}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Effects of sodium chloride / acetic acid marinade on some quality properties of Iranian one-humped camel meat}, title_fa = {ارزیابی اثر ماریناد اسید استیک و کلرید سدیم بر برخی ویژگی‌های کیفی گوشت شتر یک کوهانه ایرانی}, abstract_fa = {در این پژوهش اثر ماریناد اسید استیک (در چهار غلظت صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد) و کلرید سدیم (2درصد) بر ویژگی‌های فیزیکو ‌شیمیایی و کیفی عضله دوسر ران (Biceps femoris) شتر یک کوهانه ایرانی طی زمان‌های غوطه‌وری0، 24، 48 و 72 ساعت بررسی گردید. pH، جذب ماریناد و رطوبت، شاخص‌های رنگی، ظرفیت نگهداری آب، گونه‌های شیمیایی مختلف میوگلوبین، شاخص اسید تیوباربیتوریک مورد آزمون قرار گرفت. غلظت و زمان نگهداری در اسید استیک بر جذب ماریناد، رطوبت، ظرفیت نگهداری آب، افت پخت، درصد میوگلوبین، درجه روشنایی (L*) و قرمزی نمونه‌ها (a*) اثر معنی‌دار داشت. اثر غلظت ماریناد اسیدی بر شاخص تیوباربیتوریک اسید بی‌معنی ولی اثر زمان غوطه‌وری در اسید بر این شاخص معنی‌دار بود. از طرف دیگر اثر مدت زمان غوطه‌وری در اسید بر درجه زردی (b*) بی معنی ولی اثر غلظت اسید معنی‌دار بود.  به طور کلیpH  با ظرفیت نگهداری آب، میزان میوگلوبین و درجه قرمزی رابطه مستقیم اما با افت پخت، شاخص تیوباربیتوریک اسید و میزان مت‌میوگلوبین رابطه عکس نشان داد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که  ترکیب ماریناد اسید استیک و کلرید سدیم می‌تواند به عنوان یک روش مؤثر بر ویژگی‌های کیفی عضله دوسر ران شتر به کار رود.}, keywords_fa = {اسید استیک,شتر,عضله دوسر ران,ماریناد}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7195.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7195_db69a6f79dbec60b842b27213a2ccde4.pdf} } @article { author = {Dehghannya, J and Bagheri D, H and Ghanbarzadeh, B}, title = {Influence of potato processing with ultrasound and microwave pretreatments on oil uptake during frying}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {161-182}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر فرآوری سیب‌زمینی با پیش‌تیمارهای امواج فراصوت و مایکروویو روی جذب روغن طی سرخ‌کردن}, abstract_fa = {هدف این پژوهش، بررسی اثر شرایط فرآیند و پیش­تیمارهای فراصوت و مایکروویو بر جذب روغن قطعات سیب­زمینی طی فرآیند سرخ­کردن بود. در این پژوهش، پیش­تیمار فراصوت تحت فرکانس­های 28 و 40 کیلوهرتز و پیش­تیمار مایکروویو با توان­های 3 و 6 وات بر گرم، روی قطعات سیب زمینی اعمال ­شد و سپس این قطعات در دماهای 150، 170 و 190 درجه سلسیوس و زمان­های 1، 2، 3 و 4 دقیقه سرخ شدند. نتایج نشان داد اعمال پیش­تیمار فراصوت بسته به دما و زمان فرآیند، جذب روغن را کاهش یا افزایش می­دهد؛ به­طوری­که در دماهای پایین و زمان­های ابتدایی فرآیند، جذب روغن کاهش یافت ولی در دماهای بالا و در انتهای فرآیند، جذب روغن نسبت به نمونه­ شاهد افزایش پیدا ­کرد. پیش­تیمار مایکروویو نیز به شکل معنی­داری جذب روغن قطعات سیب­زمینی را کاهش ­داد. با افزایش توان مایکروویو از 3 به 6 وات بر گرم، میزان جذب روغن، بیشتر کاهش یافت. علاوه بر این، 6 مدل شامل 2 مدل موجود در منابع و 4 مدل جدید پیشنهادی با در نظر گرفتن شرایط فرآیند، برای پیش بینی جذب روغن ارائه شد. طبق نتایج برازش داده­های آزمایشی، پیش­تیمار فراصوت باعث افزایش و پیش­تیمار مایکروویو باعث کاهش محتوای روغن تعادلی شدند؛ همچنین، پیش­تیمار فراصوت، ثابت سرعت جذب روغن نمونه­ها را کاهش ولی پیش­تیمار مایکروویو، این ثابت را افزایش داد.}, keywords_fa = {امواج فراصوت,امواج مایکروویو,سرخ‌کردن,سیب‌زمینی,مدل‌سازی فرآیند}, url = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7204.html}, eprint = {https://foodresearch.tabrizu.ac.ir/article_7204_514a68e2703764a8b8a09d557befb98a.pdf} } @article { author = {moosavi, MH and Mahmoudi, R and Ghorbanpour, E and Khatibi, SA}, title = {Evaluation of microbial and physicochemical characteristics of raw cow milk delivered to pasteurized milk plants in Tabriz city, Iran}, journal = {Food Research Journal}, volume = {28}, number = {1}, pages = {183-196}, year = {2018}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2008-515X}, eissn = {2676-5691}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ارزیابی کیفیت میکروبی و فیزیکی‌شیمیایی شیرهای خام گاو تحویلی به کارخانجات شیر پاستوریزه شهرستان تبریز}, abstract_fa = {شیر، یکی از پرمصرف­ترین محصولات لبنی است که از ارزش غذایی بسیار زیادی برخوردار است. این فرآورده ارزشمند دارای ویژگی­های فیزیکی­شیمیایی خاصی است که بایستی در هنگام تحویل به کارخانجات لبنی مورد ارزیابی قرار گیرد. در حال حاضر، برخی از صاحبان صنعت شیر به جنبه­های بهداشتی و کیفیت شیر خام تحویلی توجه زیادی نداشته و تنها شاخص­هایی مانند چربی را مورد ارزشیابی قرار داده و بر اساس آن بهای شیر را به دامدار پرداخت می­کنند. اما با انجام شمارش کلی میکروب­های شیر و همچنین اندازه­گیری شاخص­های فیزیکی­شیمیایی شیر، می­توان کیفیت شیرهای تحویلی را بطور دقیق­تری کنترل نمود. در این مطالعه، برخی خصوصیات فیزیکی­شیمیایی و میکروبی شیرهای خام تحویلی به کارخانجات شیر پاستویزه شهرستان تبریز (میزان ماده خشک بدون چربی، پروتئین تام، چربی، لاکتوز، دانسیته و نقطه انجماد، pH، شمارش کلی باکتریایی و شمارش قارچی) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، 60 نمونه شیر بطور تصادفی در پاییز سال 1394 تا تابستان 1395 از شیرهای خام تحویلی به کارخانجات شیر پاستوریزه شهرستان تبریز اخذ شد و مورد آزمایش قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده، میانگین شمارش کلی باکتری­ها و قارچ­ها به ترتیب برابر باCFU/mL   log1/1 ±43/7 وlog CFU/mL 9/0±36/3 بود. میانگین ماده خشک بدون چربی، پروتئین تام، چربی، لاکتوز، دانسیته و نقطه انجماد و pH به­ترتیب برابر2/0±56/8%، 12/0±15/3%، 32/0± 38/3%،13/0±65/4%، 001/0±0302/1 کیلوگرم بر لیتر، H° 006/0± 533/0- و 07/0±75/6 بود. نتایج شمارش میکروبی نشان داد که شیرهای خام شهرستان تبریز، از کیفیت بهداشتی مناسبی برخوردار نیستند. میانگین فاکتورهای فیزیکی­شیمیایی و میکروبی شیر به غیر از لاکتوز و pH و شمارش کلی قارچ، در فصول مختلف تغییر معنی­داری نداشتند (05/0